الینا عزیزمالینا عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره
سینا عزیزمسینا عزیزم، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

الـیـنـا مـلکه شـهرعـشق

روزهای شیرین پایانی بهار

سلاممم  به دوستای گلمونو گل دخملمون یه چند روزی رفته بودیم به دیار سرسبز و با طراوت شمال و با کلی عکس از دخملیییی برگشتیم خوب بود مخصوصا واسه دخملیییییییی کلییییی بازی کرد تا جایی که دیگه با کمبود انرژی مواجه میشد    حالا سر فرصت میام تمام عکسارو میزارم  تا بعد    ...
22 خرداد 1393

روزهای شیرین بهاری 4

سلام به دختر عزیزم و دوستای گلمون دختر عزیزم دیگه داره مثل بلبل صحبت میکنه بعضی اوقات چنان شیرین و خوردنی میشه که نگو و بعضی اوقات هم حرصصصصص در میاره بدجور مثل طوطی شده هر چی بشنوه میگه و تکرار میکنه موندم چیکار کنم میبرمت بیرون یا خونه کسی اگه چیزی رو که نباید بشنوی رو بشنوی کارم دراومده است تا بخوام از زهنت ببرم بیرون یام همینطور حرکتی چیزی رو اگه ببینی دیگه یه طورایی با خودم میگم اوه اوه بیچاره شدم رفت و کارم دراومده تا بخوام که جزء رفتارت نباشه خلاصه که فکرم بدجور مشغوله که این دوران حساس رشدت چطور میگذره راستش نگرانم ولی وقتی فکر میکنم  با خودم میگم هر چی حساس بشی بدتر مبشه و به چیزای خوب سعی کن فکر کنی خلاصه که رفتم تو فکر ...
5 خرداد 1393

روزهای شیرین بهاری 3

سلاممم به دوستان گل و جوجه ناز خودمممممممم جوجه ناز که میگم از اون جهته که وقتی میای تو بغلم چنان ناز میکنی که دلم واست غش میره و جیک جیک کردناتم که به اوجش رسیده چنان دیگه داری صحبت میکنی که بعضی از کلماتشم نا مفهوم ولی بااعتماد به نفس کامل میخوای تند تند مثل ما صحبت کنی در کل خیلی شیرینی و دلنشین عزیزکمممممممممم جوجه نازم خودش یه جوجه داره که حس مادری رو بدجور داره روش اجرا میکنه  چند شب پیش یه اتفاق جالب و خوبی واسه بابا افتاد واسه شیرینیش بردمون شام بابا قدرت    رفته بودیم خونه دایی جون همین که چشت افتاد باز به شکلات از خود بیخود شدی و به هیچ کدوممون اجازه برداشتن ندادییییییییی ...
29 ارديبهشت 1393

سی و سه ماهگیت مبارک گلم

سلام به نازنینم سلام به فرشته معصومم که 33 ماهه شده  33 ماه با هم بودنمون مبارک  3 ماه دیگه  3 سالت تموم میشه  و فرشته نازم خانوم تر و عاقل تر از قبل میشه  عزیزم بدون که خیلی دوست داریم و عاشقتیم                                          ...
25 ارديبهشت 1393

♥ بابا جونم - همسر عزیزم♥

بابای عزیزم  پشتم به تو گرم است. نمی‏دانم اگر تو نبودی، زبانم چطور می‏چرخید، صدایت نزنم! راستش را بخواهی، گاهی، حتی وقتی با تو کاری ندارم، برای دل خودم صدایت می‏زنم؛ بابا! آن‏قدر با دست‏هایت انس گرفته‏ام که گاهی دلم لک می‏زند، دستانم را بگیری. هر بار دستانم را می‏گیری، خیالم راحت می‏شود؛ می‏دانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی، گم نمی‏شوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمی‏کنی... . همسر عزیزم  با تو، باران بهاری‏ام را پایانی نیست و بی‏تو، پرنده‏ای آشیان گم‏کرده در جاده‏های پاییزم. تو که هستی، پنجره، با بال‏هایی گشوده از آفتاب، ...
23 ارديبهشت 1393

روزهای شیرین بهاری 2

سلام به دوستای گلمون و دختر نازنینم  روزهای شیرین بهاریمون همچنان میان و میرن و ما تا حالا رو میتونم به جرات بگم به خوبی استفاده کردیم خداروشکر خیلی عالی بود و تا تونستیم نهایت استفاده رو کردیم  19 اردیبهشت هم اومد و رفت و مامانی یک سال بزرگتر شد امیدوارم و از خدا میخوام که یکسال ازت دور نشده باشم آخه بعضی از مامانا همین که سنشون به مرور میره بالا فاصله شون با بچه ها شون بیشتر بیشتر میشه  و جای محبت و درک با توقع و ... عوض میشه (البته میگمابعضیاشون اکثرا همونین که بایدباشن) ومن میخوام تا آخر همونی باشم که تو از یک مادر انتظار داری همیشه بهت نزدیک و نزدیک تر بشم (ارتباط دل و قلب) و حرفای دلت رو فقط فقط...
23 ارديبهشت 1393

علاقه های ارثی

سلامممم به دوستای گلمونو دختر نازمممممم یه روز داشتم آلبوم عکسامو  نگاه میکردم که یکی از عکسای دوران کودکیم نظرمو جلب کرد ... آره عزیزم یکی از علاقه های شدیدت اینه که کیف پول مامانی و بابایی رو که غافل شدن یه لحظه ازش به چنگ بیاری و هر چی که داخلشه رو به معنای تمام تار ومار کنیییییی که با دیدن این عکس فهمیدم که شما مقصر نیستی و یک علاقه ژنتیکیه  من 29 سال پیش در چنین روزی و شما در همین روزها  ...
17 ارديبهشت 1393