او کسی است که مرا پشت در نمیگذارد!
داستانکی از طرف بابا:
سالها پیش زن و مردی در شب ازدواج خود قرار میگذارند فردای عروسی هرکس در خانه را زد آنها در را باز نکنند ابتدا پدر ومادر مرد در زدند انها طبق توافقی که کردند در را باز نکردند بعد از آنها پدر و مادرزن در زدند آن دو به هم نگاه کردند و زن در حالی که چشمانش پر از اشک بود گفت نمی تواند آنها را پشت در نگهدارد مرد حرفی نزد و در را باز کرد چند سال بعد آنها صاحب چهار پسر بودند تا اینکه پنجمین فرزند شان یک دختر بود مرد جشن بزرگی گرفت و قربانی های زیادی بین فقرا پخش کرد مردم علت را پرسیدند او گفت او کسی است که مرا پشت در نمی گذارد.
منبع : اینترنت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی