الینا عزیزمالینا عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
سینا عزیزمسینا عزیزم، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه سن داره

الـیـنـا مـلکه شـهرعـشق

دیدار دوستان و اندار احوالات فرشته ام

1391/12/6 20:13
443 بازدید
اشتراک گذاری

دوستان من مثل گندمند:

یک دنیا برکت و نعمت .نبودنشان قحطی و گرسنگی است و من چه خوشبختم که خوشه های طلایی گندم در اطرافم موج  میزند

مهربانیتان را قدر میدانم و آنرا در سیلوی جان نگهداری خواهم کرد .

دختر عزیزم

اگه دوست خوب داشته باشی مثل این میمونه که یه خواهر داری ... خواهر هم میدونی که چقدر داشتنش نعمته و خدا رو شکر این نعمت خیلی خیلی شامل حالم شده  اینکه سه تا خواهر گل و دوست داشتنی دارم و دوستان گل و مهربون و با محبتی دارم که  از این بابت به خودم می بالم .سعی کن تو هم دوستان خوبی رو انتخاب کنی و همیشه با هم باشید. و در هر حالی مهرتون و محبتتون شامل حال هم باشه انوقته که 

 هیچ وقت احساس تنهایی نمی کنی.عشق بورز تا عشق را ببینی محبت کن تا محبت را ببینی این قانون طبیعته عزیییییییییییییززم .

اون مطلب بالا رو دوستم مژگان واسم فرستاده که یکی از بهترین دوستامه و میشه گفت خواهرمه که لازم دونستم اینجا بنویسم و یه مقداری از لطف و برکت دوست واست بگم .

خب خوشبختانه مشکل اینترنتمونو باباجون حل کرد اونم به طرز خیلی ماهرانه وجالب چند ماهه پیش یه وسیله ای رو به صورت اینترنتی خرید کرده بود که کافیه یه سیم کارت البته از نوع رایتل بذاری داخلش وبه صورت فلش متصل بشه به لپ تاب و اتصال برقرار بشه. سرعتش عالیه و وقتی که سراغ وب دوستان میرفتم به سرعت دو سه ثانیه باز میشد خیلی عالی بود و لذت بردم آخه اینترنت باید اینطوری باشه من اصلا حوصله سرعت پایین رو ندارم واقعا دست باباجونی درد نکنه .

حالا از دوستای گل بگم وایییییی ماشاا... چقدر فرشته های نازشون تغییر کرده بودن ماشاا... همه شون مشخص بود تو این سه ماهه کلی بزرگ  شدن من که تو این مدت ندیدمشون خیلی برام جالب بود و کلی دلم باز شد وقتی چشمم به این فرشته های ناززز افتاد. خدا حفظشون کنه تا زیر سایه پدر و مادرشون روزهای خوبی رو سپری کنن...

خب حالامیایم سراغ دخمل گل گلابم

عزیز دلم مرحله واکسن 18 ماهگیت روهم خوشبختانه به راحتی پشت سر گذاشتی مثل دفعه های قبل خیلی آروم و خوب بودی صبح که با  بابا جون بردیمت حال نداشتی چون خوابت میومد ولی همین که بیرون رفتیم هوای پاک صبح به صورتت خورد سر حال شدی داخل مرکز هم که شروع کردی به راه افتادن و شیطنت حتی با خانومی که قرار بود واکسنتو بزنه دوست شدی و باهاش صحبت میکردی و بهش میگفتی مامان ومیخواستی که حرفاتو گوش کنه  اینقده ازت خوشش اومد که بهت میگفت اینطوری با من صحبت نکن دلم نمیاد واکسنتو بزنم ولی تو همچنان شیرین زبونی میکردی ...

تا اینکه حس کردی میخوایم چکار کنیم من که دلشو نداشتم باباجون کمک کرد و من هم نازت میکردمو میبوسیدمت (نقش آرامش دهنده رو داشتم )همونجا گریه کردی ولی همین که اومدیم بیرون و چشت به گنجشکهای روی درختها افتاد همه چیو فراموش کردی یه مغازه هم رفتیم و برات چندتا به به هم خریدیم دیگه حالت کلا خوب شد ..

اومدیم خونه سریع قطره استامینوفن رو بهت دادم ولی شما همچنان راه میرفتی و خوب بودی تا اینکه سه ساعت بعد کم کم احساس خوبی نداشتی موقع راه رفتن که خوابیدی .

خدا رو شکر فرداش دیگه حالت خوب خوب شد.ماشاا... دختر قوی و صبوری هستی  قوربونت بشم. 

                        niniweblog.com

 

از حرفای شیرین و دلچسبت بگم که چه شیرین صحبت میکنی ولی من زیاد متوجه نمیشم تلفن رو بر میداری و طوری صحبت میکنی اینگار به قول باباجون داری یه معامله ای رو انجام میدی چنان جدی راه میری صحبت میکنی که دل مامان و بابا ضعف میره

  الو دلام جیبتد بییددد بادددو....  

 وقتی باباجون از خونه میره بیرون به من نگاه میکنی و میگی بابانیست ...!!

وقتی آب میخوای .... آب بده   یام  آب بخوره   

غذا رو که میبینی ..... گذا

سوپ .................  دوپ

آش ....................  آش

قاشق .................  قاچو

خورش کرفس رو خیلی دوست داری و کرفساشو خالی میخوری همش میگی .... گسه

میوه .................. بیبه

گوجه فرنگی ....... گوجه ( ج رو خیلی شیرین تلفظ میکنی )

سیب .................دیب

موز..................موژ

لیموشیرین .........شیشی

کیوی .............. تی بی 

دنت ................ دته 

ماشین.............. ماشی

توپ ............... دوب

                      niniweblog.com

وقتی شونه میخوای که سرتو شونه بزنی ......ناز (آخه هر وقت میخوام سرتو شونه کنم با گیره ببندم میگم خوشگلش کنم نازش کنم )

وقتی دنبال بالش کوچیکه میگردی ........ بادش کجایه ؟؟

وقتی میخوای که واست آهنگ بزارم ......نانا

الله اکبر ........الله بٌر

وقتی تلویزیون اذان پخش میکنه ..... اژو

آقاجون..................آجون

خاله ................... آله

دایی .................. دایی بعضی موقع ها هم دویی

عمو................... عمو

عمه.................. عمه

                       niniweblog.com

همین که یه خودکار و کاغذ میبینی میاری میدی بهم ازم میخوای چشم چشم دو ابرو رو واست بکشم و میگی ..... جه جه ابو

ممنون ..... ممنو

حمام رفتن رو خیلی دوست داری و همین که میگم الینا بریم حمام میگی بریم البته بدون  ر و سریع میخوای لباساتو دریاری اینجام با کمک من لباستو در آوردی و منتظری که بریم حمام  

 

 

 

 به I LOVE YOU هم مگی آلا لی یو 

                                                       niniweblog.com

 

 بوس تا بعدماچ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان آیسا
6 اسفند 91 15:00
وووووووووووووووووویی عزیزم عاشقتم


بوس خاله جونی .
مامان آیدین
6 اسفند 91 15:23
سلام عزیزم خوبین؟ خدارو شکر الینا جون اذیت نشده واسه واکسنشقربونش برم چقدر بامزه هم حرف میزنه


سلام .ممنون عزیزم .آره خدارو شکر.
متین من
7 اسفند 91 19:33
سلام دوسی ما دوباره اپ شدیم بهمون سربزن خوشحال میشم


سلام .چشم .
مامان بهار
7 اسفند 91 19:41
سلام به به جه خانوم بزرگی شده الیناجون

خاله جون نفیسه
7 اسفند 91 22:30
روی بازوهات جای بوس خالیه


جدی.منم میبوسمت خاله جونیییی
شقایق مامان آرشا
8 اسفند 91 11:21
سلام خاله ما شما را لینک کردیم شما ما را لینک کنید تا بیشتر به هم سر بزنیم


سلام .باشه حتما
بابا
11 اسفند 91 9:30
خب سی داری میگی تو؟

مامان مهبد كوچولو
12 اسفند 91 9:28
سلام . قربونش برم الينا جوني با اين صحبت كردنش . شيرين خاله آفرين كه هميشه قوي و صبوري . ايشالله كه هميشه موفق و مويد باشي و شاد شاد در كنار مامان و باباي گلت زندگي كني . مي بوسمت عزيزم .


سلام .میسی خاله جونی منم میبوسمتون.
مامان آیسا
12 اسفند 91 20:29
به به قالب نو مبارک


ممنون عزیزم .