الینا و برف زمستانی
یه سلام گرم به دختر شیرین عسلم تواین روزهای سرد زمستونی
وای نمی دونی تو این روزهای برفی چه با تعجب همه جا رو نگاه میکردی وقتی از پنجره برفهارو بهت نشون میدادم
به یه حالت جالبی میگفتی بف و میخندیدی برات خیلی جالب بود که خیابونو پشت بومها همه سفید شدن
بریم ادامه مطلب ..
یه سلام گرم به دختر شیرین عسلم تواین روزهای سرد زمستونی
وای نمی دونی تو این روزهای برفی چه با تعجب همه جا رو نگاه میکردی وقتی از پنجره برفهارو بهت نشون میدادم
به یه حالت جالبی میگفتی بف و میخندیدی برات خیلی جالب بود که خیابونو پشت بومها همه سفید شدن
راستشو بخوای برای منم خیلی جالب و لذت بخش بود تماشای بارش برف از پشت پنجره و نوشیدن یک چای گرم ...
به چقدر چسبید... انشاا... خانوم شدی یه روز حتما این حس رو تجربه کن باشه عسلکم
خب حالاعکسس
اینجا پارک نزدیک خونه اس رفتیم تا چندتا عکس جالب ازت بگیرم چون واقعا عکس برفی خیلی قشنگه ولی تو اصلا نمی خوای
و فقط میخواستی راه بری و بری تو برفا
اینجام که نشستی و داری برنامه مورد علاقه ات رو میبینی و میوه مورد علاقه ات رو نوش جان میکنی
اینجام که دارم باهات بازی میکنم و تو مثلا رفتی و قایم شدی ... قوبونه اون انگشتای نازت برم
قوبونه اون چشششششششات برم
داشتم ظرف میشستم که متوجه اومدنت تو آشپزخونه شدم اما اینکه چه کاری میکنی نه تا اینکه برگشتم دیدم به به ...
بابا و قتی این عکس رو دید فکر کرد من تو رو خودم گذاشتم اینجا و ازت عکس گرفتم !!
آخه مگه من بیکارم که این کارای خارق العاده رو یادت بدم و گرفتار کنم خودمو ؟؟ اینا همش شیطونیای خود دخمله است !!
اینم یه عکس ازسفره شب یلدا خونه مامانجونه که اول شب گرفتم و آخر شب که همه تکمیل شدو رو روی میز چیدیم اصلاهر کار کردیم نمی خواستی عکس بگیری حیف شدخیلی قشنگ بود ولی خودمون زیاد عکس گرفتیم...
شب خیلی خوبی بود