الینا عزیزمالینا عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
سینا عزیزمسینا عزیزم، تا این لحظه: 9 سال و 30 روز سن داره

الـیـنـا مـلکه شـهرعـشق

شیرین کاریهای الینا عسل

1391/5/1 23:13
815 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام صدتا سلام به دخمل ناز مامان و بابا 

خوبی عزیزم امروز اومدم که چندتا از شیرین کاریاتو ثبت کنم که فردا روز بخونی و ببینی چه دخمل شیرینی بودی و چقدر ما رو از وجودت شاد می کردی آخه با هر شیرین کاریت کلی با باباجونت می خندیم و لذت میبریم تو شدی همه زندگی مامان و بابا عسلم

 

 

 

 

بقیه رو بریم ادامه مطلب

سلام سلام صدتا سلام به دخمل ناز مامان و بابا 

خوبی عزیزم امروز اومدم که چندتا از شیرین کاریاتو ثبت کنم که فردا روز بخونی و ببینی چه دخمل شیرینی بودی و چقدر ما رو از وجودت شاد می کردی آخه با هر شیرین کاریت کلی با باباجونت می خندیم و لذت میبریم تو شدی همه زندگی مامان و بابا عسلم

 

یکی از این کارای جدیدت اینه که هر کاری که من میکنم و میخوای انجامش بدی اما با این تفاوت که خیلی برعکسه و در نتیجه خیلی خنده دار

وقتی میبینی رو سرم تل یا گیره ایه  میخوای برشداریو  بزنی به سر خودت .. موقع برداشتن به هیچی توجه نمی کنی و بیچاره موهای مامان ... وقتی هم که تل خودتو به سرت میزارم برمیداری و به شیوه خودت میذاریش نگاه کن این عکسو

کلی خندم گرفته بود نمی تونستم درست عکستو بگیرم شرمنده ... حالا نگاه چطور زدی

عسلی عسل

به  روی خودتم نمیاری و با خودت حتما میگی مامان مارو باش بلد نیست تل بزنه اینطوری میزنن بابا..

                      niniweblog.com  niniweblog.com   niniweblog.com   niniweblog.com  niniweblog.com  niniweblog.com

دیروز تو آشپزخونه بودم صدایی ازت نمی شنیدم گفتم حتما باز داری یه خرابکاری میکنی اومدم تو حال نبودی رفتم اتاق خواب نبودی با خودم گفتم وا کجایه پس !!! 

رفته بودی یه جای دنج پیدا کرده بودی و راحت نشسته بودی واییییی نمیدونی مونده بودم بخورمت یا سریع ازت این عکسو بگیرم 

        niniweblog.com    niniweblog.com     niniweblog.com    niniweblog.com    niniweblog.com     niniweblog.com    niniweblog.com

آخه من با تو دخمل ناززززززز چیکار کنمممم

اینم باز یه خواب شیرین دیگه ... وقتی باباجون میاد خونه نمی دونی چه جوری براش نازززز کنی دیگه از تو بغلش نمیای اینور حتی خوابت هم تو بغلشه 

عین یه بره ایی...         

این آرامشتو خیلییییی دوسسسست دارم

خوابهای خوبی ببینی عزیییییززززم

                                 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

نایسل
19 تیر 91 0:57
آخ الهی فداش دختر خود کفای ناز نازی
میگن خواهر دختر هوویی مادره حالا کجاشو دیدی



الهی اتفاقا من دوست دارم دخترم به باباش واسته باشه...مشکلی نیست عزیزم .
نایسل
19 تیر 91 0:57
وای چقدر ناز قایمم شده موشش


داره با من بازی میکنه میبینی ....
نایسل
19 تیر 91 0:58
قربونت برم مننن چقدر ناز خوابیدی خاله


خدانکنه خاله جونییی .. من همیشه ناززز میخوابم .مامانم میگه .............
نایسل
19 تیر 91 0:58
من خواهر زاده ام خواهر م برای خودش لباس میخره میره تو کمد خودش میزاره


وای خدا...چه جالب
نایسل
19 تیر 91 0:58
همش به شوهر خواهرم میگه شوهرممم ایناااا پدر خواهرم در اورده یعنی کافیه خواهرم آب بخوره وقتی بازی میکنی همش میگه من مامان الهه ام ادای خواهرم در میاره
نایسل
19 تیر 91 7:34
آره حرص ر و در اورده بود
نایسل
19 تیر 91 7:35
خوبه
نایسل
19 تیر 91 7:38
فکرکنم 5 کیلو




اوه اوه....
بابا
19 تیر 91 11:05
سیقدنازهسیقدنازهسیقدنازهسیقدنازهسیقدنازهسیقدنازهسیقدنازهسیقدنازهسیقدنازهسیقدنازهسیقدنازهسیقدنازهسیقدنازهسیقدنازهسیقدنازهسیقدنازه

واییییی اینهمه !!!
بابا
19 تیر 91 11:08
من دیروز بهترین حس پدر بودنو با تمام وجود احساس کردم و نمیدونی چقد شیرین و دلچسب بود... بعد از اونهمه ورجه وورجه کردنا خوشمل بابا..اروم و ناز تو بغلم ولو شد


جدیییی تبریک میگم بهت عزیزم .
بابا
19 تیر 91 11:10
همسر عزیزم ممنون واسه عکس و مطلب نازت...فقط میخواستم بگم که کل مطب رو تو ادمه مطلب باید میگذاشتی...تا وقتی کسی این مطلب رو از ارشیو سمت چب با این عنوان کلیک میکنه کل مطلب بیاد و ناقص نباشه...بازم ممنون


مرسی از راهنماییت .. درستش کردم .
مامان آراد(خاطره)
19 تیر 91 15:03
ای جانممممممممممم......قربون اون قایم شدنات و خوابیدنات........
بخورمت من.........

آیدا(مامان الینا)
20 تیر 91 3:00
مامانی چرا بلد نیستی رو موهای خوشگل الینا جونی تل بزنی از الینا خانم یاد بگیر

چقدر ناز خوابیده این دخملی



آره دیگه میبینی !!باید یه سر پیشش کلاس برم !
نایسل
20 تیر 91 3:16
عزیزززززدلممممم اره بابام عشق منه


خداحفظشون کنه .
خاله افسانه
20 تیر 91 10:55
سلام جیگر خاله
قربونت بشم با این شیرین کاریات
اینطوری نشین دلم کباب میشه...
بیاخونمون باهم بازی کنیم خوشکلم


سلام خاله جوووون. اون گوشه نشستم یکم مامانم بگرده دنبالم... باشه میایم خاله جووون.
خاله فرزانه
20 تیر 91 11:14
حتما رفتي از اون گوشه شروع كني به خراب كاري آره؟
يااز بس خراب كاري كردي خسته شدي اونجا نشتي !!
در هر حال ... آلاهي خوبنش بشم


نه خاله جووون رفتم نشستم یکم خستگی بگیرم بعد فکرکنم دیگه چی کار کنم...
فاطمه حلما با مامانیش
20 تیر 91 17:08
عکس دیگه نگیر نگیر نگیر .........دیگه طاقت ندارم
بهش دسترسی ندارم گاز ش بگیرم همش توی خونه بجاش انگشتای خودمو باید گاز بگیرم...


میبوسمت عممممه جوووون..

فاطمه حلما با مامانیش
20 تیر 91 17:20
رفتی اون گوشه که دل عمه رو کباب کنی، خرابکاری تو بکن ولی نرو اون گوشه بشین، که وقتی دیدم عکستو میخواستم بخورم....


کیف داره مامانم دنبالم بگرده.
مامان آرتین
24 تیر 91 20:53
وااااااااااای عزیزم چه ناز خوابیدی
قربونت برم من


بوس بوس ...