الینا عزیزمالینا عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره
سینا عزیزمسینا عزیزم، تا این لحظه: 9 سال و 5 روز سن داره

الـیـنـا مـلکه شـهرعـشق

نوشهربهار93 - سری 2

1393/3/27 23:19
588 بازدید
اشتراک گذاری

سلامممم خوشگلم سری دوم عکسای سفری که خیلی بهت خوش گذشت رو اومدم بزارم

صبح روز بعد همین که صبحونه رو خوردی سلطلتو برداشتی و گفتی مامان بریم

 

الینا اینجا میگه مامان کفشاتو درار بیا با هم ماهی درست کنیمخنده

دخملیمون از آب بازی خیلی خوشش میاد ولی نمی دونم چرا دریا و این همه آب که میبینه دوست نداره اصلا بره سمتشسوال

عاشق سرسره ای مخصوصا از نوع بزرگ با شیب زیاد یه طورایی هیجانی 

این رو رفتی حالا نمی دونم برای بار اول میترسدی یام که میخواستی واسه باباجونت ناز بیاری چنان اون بالا گریه کردی و میگفتی میترسم که بابایی هم اومد کمکت و از اون به بعد ولکن اینجام نشدی دیگه 

دوست هم پیدا کردی اونجا عزیزم 

اینگاری هیچ وقت از سرسره خوردن سیر نمیشیآرام

بوس

چیزی که برام جالب بود به راحتی از این میله ها بالا رفتی و بازم به سرسره دست پیدا کردی خوشمزه

ناگفته نمونه  اینقدر بازی میکردی که موقع نهار چنان انرژی کم میاوردی که فقط میخواستی آب عسلتو بخوری و بخوابی همین که میگفتیم دیگه بازی بسه و باید بریم نهار همین که رستوران رو میدیدی و سر میز که میشستیم چنان گریه سر میدادی که بریمو بریم به قول خودت خونه تا آب عسلتو بخوری و بخوابی منم میرفتم بیرون یا بابا میرفتیم سوئیت نهارمون رو اونجا میخوردیم اینم جزئی از خاطره بازی بی حدت بود ... ولی شبا واسه شام خوب بودی 

آخرین صبح روز اقامتمون تو محوطه رفتیم قدم زدیم خیلی جاهای قشنگی رو دیدیم  

عاشق دیدن اون منظره پشت سرمون هستم کوهی سرسبز مه آلود 

راستی تا یادم نرفته مام با زن عمو جونی ها کلی تاب و سرسره خوردیم کلی کیف کردیم به یاد کودکی و به قول خودمون کودک درونمونو زنده کردیم شبا بعد از شام یه نیم ساعتی میرفتیم سوئیت استراحت و راند سه گردشمون شروع میشد ساعتای 10 میرفتیمو تا ساعتای 12/30 تاب و سرسره میخوردیم و لذتشو میبردیم البته بگم واسه ما وسایلا جدا بود و بزرگ مال شما بچه ها نبود گلم خنده

تو مسیر برگشت کلی با حسام جون شیطنت کردید بازی و رقص و آخرشم خواب

بهارمون خدارو شکر به خوبی سپری شد و از روزهاش نهایت استفاده رو کردیم و کم کم باید بریم به استقبال تابوستونه گرمممممممممم

امیدوارم کانون تمام خونواده ها به گرمی تابسونه تازه از راه رسیده باشه محبت

 

پسندها (3)

نظرات (12)

محصولات فروشگاه ساعت نیک
29 خرداد 93 20:35
سلام از شما دعوت می کنم از محصولات جدید ما دیدن کنید مطمئن هستم از ساعت سیندرلا خوشتون میاد
عشق مشکی یواش
30 خرداد 93 6:20
سلام منم دوست دارم بازی کنم خیلی وقت پارک نرفتم برای بازی خاطرات قشنگی بود با آرزوی روزهای شادتر و زیباتر برای الینا و خانواده ی خوبش
مامان الینا جونی
پاسخ
سلام دوست عزیز منم خیلی وقت بود یه تاب اساسی که وقتی چشاتو میبندی اون ته دلت قند آب میشه رو نخورده بودم اما اون چند شب دلچسب خیلی لذت بخش بود شد یه خاطره شیرین حتما در اولین فرصت برو خیلی از دورن شاد میشی ممنون گلم انشاا... شما هم روزهای شیرینی رو پیش رو داشته باشی که تبدیل بشه به خاطره ای شیرین تر
مامان گیسو جون
31 خرداد 93 9:12
خیلی خیلی خیلی خوشحالم خوش گذشته خخخخخخخ جای من خالی بیام سرسره بازی آخه این کودک درون من رو اذیت می کنه می خواد فعال بشه من هی سرکوبش می کنم واقعاً عکس هاتون خیلی قشنگ بود بدون تعارف اون شن بازیه واقعاً عالیه بوسسسسسسسس
مامان الینا جونی
پاسخ
ممنوننننن عزیزممممم آره واقعا خیلی چسبیدو کلی کودک درونمون شاد شد لطف داری گلم ما هم میبوسمتون
مامان گیسو جون
31 خرداد 93 9:14
نوش جونت بستنی عزیز خاله الهی همیشه سلامت باشید و شاد
مامان الینا جونی
پاسخ
ممنون خاله جون جاتون خالی خیلی چسبید ممنون از دعای قشنگت گلم
عشق مشکی یواش
1 تیر 93 6:23
سلام خوبید امیدوارم که خوب و سلامت باشید فقط امدم سالمی کنم به الینا خانم و مامان مهربونش
مامان الینا جونی
پاسخ
سلام زری جون خوبیم خداروشکر ممنون از محبتت گلم
مامان گیسو جون
2 تیر 93 8:21
خصوصی عشقم
مامانی دخمل بلا
2 تیر 93 22:00
خدای من خداییست که اگر سرش فریاد کشیدم , به جای اینکه با مشت به دهانم بزند , با انگشتان مهربانش نوازشم می کند و می گوید : میدانم جز من کسی نداری !
مامان الینا جونی
پاسخ
خیلییییییییی زیبا واقعا باید به خودمون ببالیم با داشتن چنین پشتیبانی
عشق مشکی یواش
4 تیر 93 13:47
سلام من هر روز میایم تا دختر نازم النا رو ببینم الاهی زری فداش بشه از طرف من ببوسش
مامان الینا جونی
پاسخ
سلام گلم ممنون از لطفت عزیزم خدانکنه گلم جشم حتما
مامانی دخمل بلا
4 تیر 93 20:11
آرامش چیست . . . .؟! نگاه به گذشته و شکر خدا , نگاه به آینده و اعتماد به خدا , نگاه به اطراف و جستجوی خدا , نگاه به درون و دیدن خدا , ( لحظه هایمان سر شار از بوی خدا )
مامان الینا جونی
پاسخ
خیلییییییییی عالی واقعا که همینطوره بابت این آرامش خدارو سپاس امیدوارم همه با نگاهی بهتر به این آرامش برسند
اعظم
6 تیر 93 18:01
خوب خدا شکر معلومه خوش گذشته تاب بازی اونم با جاری الینا که معلومه با تعریف های تو لذت وافی و کافی رو برده .انشاا.. سفر بعد با خانواده خودت همیشه شاد باشی عزیزممممممممممممممم
مامان الینا جونی
پاسخ
آره خیلی عالی بود اوه اوه گفتی و رفتی چنان این بچه بازی میکرد که کم میاورد دیگه انشاا......
✿✿✿ الهه مامان روشا جون✿✿✿
9 تیر 93 15:23
سلام عزیزم خوبید؟ خدا رو شکر بهتون خوش گذشته و کودک درونتون خودی نشون داده و حسابی تاب بازی کردید خیلی عکساتون خوشگل بود.به خصوص همون عکس دو نفره تون که خودت گفتی عاشق منظره اشی.عالی بود الینا جونمو ببوس از طرف من.
مامان الینا جونی
پاسخ
سلام الهه جون خوبیم خدارو شکر آره خیلی عالی بود کلی شاد شدیمممممم لطف داری گلم آره خودمم خیلی دوسش دارم حتما گلم شمام ببوس روی ماه روشا جونو
نفیسه
28 تیر 93 18:02