الینا عزیزمالینا عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
سینا عزیزمسینا عزیزم، تا این لحظه: 9 سال و 30 روز سن داره

الـیـنـا مـلکه شـهرعـشق

این روزهای مــــا 3

1392/11/17 19:32
417 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلاممممم به همه دوستای گلم

و سلام به دخمل شیرینم

آخخخخخخخخخخ که چه روزهایی داشتیم گرم و سررررررددد پر مشغله

گرم از اون جهت که واقعا دیکه داشتیم از همه چی ناامید میشدیم وسط زمستونی اینگار نه اینگارکه از برف و سردی خبری باشه به حدی که بین روز از شدت گرما بخاریهارو خاموش میکردم و دخملی همش میخواست لباساشو در یاره و بارکابی راه برهمژه

یه روز هم که واسه شادی دخملی رفتیم پارک و کلی خوشحال بودی و  سرسره بازی کردی هوا هم که  بهاری بود به قول مامان یکی از بچه های توی پارک موندیم خوشحال باشیم یا ناراحت از اینکه هوا خوبه و میتونیم بیایم بیرون و بچه ها یه دلی از عزا دریارن یام که ناراحت که مثلا وسط زمستونیم و خبری از سردی و برف نیستمتفکر

  

بغل

یه روز خوب دیگه که با دخملی رفتیم مرکر خرید نزدیک خونه .. خانوم گل اصرار دارن که کیف پولم دستش باشه منم که دیگه باید کوتاه بیام خمیازه

 

تا اینکه هفته پیش وضعیت هوا واقعا همه رو غافلگیرکرد یه برف کم ولی با سوز و سرمای شدیـــــــــــــــدد وای که یادم میاد سرما تمام وجودمو میگیره طوری شده بود که به هیچ عنوان جرات بیرون رفتن از خونه رو ندداشتیم بعد از گذشت سه چهارروز متوالی یه خورده هوای خشک و سرد شکسته شده و کمکی بهتر شده وای که یه روز به خاطر تموم شدن مدت اعتبار گواهینامه ام رفتم اقدام کنم که مدت اعتبار  10 سالش تموم شده بود 10 سال بعدی رو باید تمدید میکردم بگذریم از اینکه چقدر زود گذشت ....خلاصه یه سری کارارو انجام دادم  چنان یخ زدم که تا شب احساس میکردم گرم نمی شم هر کار میکنم که طفلی باباجون دیگه یه رختخواب گرم و نرم کنار بخاری درست کردو.تا صبح تخت خوابیدم خیلی چسبید کم مونده بود برم تو بخاری از شدت سردی  خونه  وای گفتم سردی خونه تنم میلرزه اصلا گرم نمی شه و دخملی هنوز کوتاه نیومده واسه پوشیدن دمپایی و پاپوش ... حتی یه روز جوراب شلواری پاش کردم اولش خوشحال شد و گفت میخوایم بریم بیرون همین که فهمید خبری نیست از بیرون رفتن اصرار که دریار وقتی دید کوتاه نمیام زبل خانوم گفت جیشششششش دارم جیشششش تا اینکه سریع  دراوردم ولی نگو منو گذاشته سر کار وروجک شیطون خلاصه منم مجبور به پوشیدن روی  سرامیکا شدم با پتو یه طورایی خونمون شبیه مسجد شده ولی دیگه چاره ای نیست بالاخره باید یه کاری میکردم وگرنه دخملی که همکاری نمیکنه و خدایی نکرده سرما میخورد آخرشناراحت

اینم یه قسمتی از خونه پتو پیچمون نیشخند

 

نقاشی کردن دخملی دیگه به تصویر کیشدن میوه رسیده آفرین به دخمل با استعداد پر تلاشمقلب

 

یه روز سرد رو با خاله بازی شروع کردیم و الینایی از این فنجون و قوری که مامانم از سوریه که اون قبلنا رفته بودن داده کلی خوشحاله و سرگرم همش بهم میگه آب کن قوری رو واسم چای میرزه و تعارفم میکنهمژه

 

از دست شیطون بلا که یه چیزی ببینه باید انجام بده

آب میخوره داره قرقره میکنه مثلا گلوش درد میکنه خمیازه

الینا خانوم تازه بافنده هم شده ... وقتی میبینه چیزی میبافم میاد میگه مامانی چی میفافی منم مثلا میگم کلاه ...کلاه میفافی آفرین ... و میاد جلو به اصرار میل قلاب رو ازم میگیره که بده میخوام بفافم ماچ

سرعت دست دخملی رو داشته باشیدخوشمزهبغل

 اینروزا خیلی درگیر بودم سه چهار روز اول که از شدت سرما چسبیده بودم به بخاری وحال هیچی رو نداشتم روزهای دیگه هم همش بیرون بودم و یه سری کارای اداری و بانکی ... 

انشاا... به زودی پیشتون میام دوستای عزیزم دلم خیلی واستون تنگ شده قلبماچبغل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

اعظم
17 بهمن 92 14:45
سلام عزیزم چه میکنید با سرما . مامان اینا میگفتن حسابی سرد شده و فته زیر صفر درجه
مامان الینا جونی
پاسخ
سلامممم خوشگلم بگو چه کردید!! هر چی بود گذشت ولی خیلی سرررررررررررررددددد بود
اعظم
17 بهمن 92 14:46
آخی عزیزم که آب قرقره میکنه ماشاا.. فاطمه جون فکر کنم الینا حسابی کمک دستت بشه .از همین الان داره همه کارهای خانومانرو ازت آموزش میگیره
مامان الینا جونی
پاسخ
آره میبنی فقط یه بار اینکارو جلوش انجام دادما از اونروز همش کارش شده همین که میخواد آب بخوره آره یه دخمل کدبانو میشه واسم
اعظم
17 بهمن 92 14:47
ایده جالبی دادی برای پتو .اما روی سنگ لیز نشه عزیزم سر بخورید
مامان الینا جونی
پاسخ
چاره ای نبود دیگه حداقل واسهاین یکی دوماه نه گلم زیاد سر نیست ولی همش باید خم شم مرتب کنم چون همین که پابخوره اینور و اونور میره
اعظم
17 بهمن 92 14:49
منم پارسال تو ایران برای تمدید گواهی نامه اقدام کردم .خوب زرنگ شدن حسابی از سر نو پول میگیرن و هی باید قبض بگیری اما جالبترش اینه که دکترها چه راحت با آدم راه میان .خدا به داد مردم برسه با این همه راننده درست و حسابی معاینه نشده
مامان الینا جونی
پاسخ
جدی مبارکه .آره بابا آره معاینه که رفتم خیلی جالب بود به حرکاتی که میگفت دروآوردم خندممیگرفت آره بابا ولی ما خودمون هم اگه یه خورده یه سری چیزارو رعایت کنیم دنیا گلستونه بخدا
اعظم
17 بهمن 92 14:50
الینا جون که اینقدر به نقاشی علاقه داره کاش یکم کمکش کنی تا علاقشو حفظ کنه و انشاا.. در اینده پیشرفتشو ببینیم
مامان الینا جونی
پاسخ
آره باور کن کلا به خودکارو دفتر خیلی علاقه نشون میده آخه تو دوران بارداری و شیرخوارگی نکه بادرس و دانشگاه روبرو بودم به بچه بدجور تاثیر گذاشته به آیندش خوشبینم
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
17 بهمن 92 17:20
سلام عزيز دلم خوبي؟؟؟ مممممممممممممممممممممممممممممممنونممممممممممممممممممممممممممم هوارتا.....
مامان الینا جونی
پاسخ
سلامممممممممممممم المیرا جونییییییییییی خوبیم خدارو شکر فدات شم گلمممم
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
17 بهمن 92 21:45
سرماخوردگي بهتر شد!؟؟؟،حسابي پارك خوش گذشته ها خواهرررررر..... مفصل هنرمندي هاااااااااااا.....عالي هنرمندي به قران............. پتو پيچ خونرو عشق است..... عزيزم عاشق خاله بازيتم.......عاشق خودتم نفسسسسسسسسسس
مامان الینا جونی
پاسخ
آره گلم سرماخوردگی نبود یخ زدگی بود احساس میکردم کل بدنم یخ زده و اصلا گرم نمیشه آخه همینجوریش سرمایی هستم دیگه حساب کن که خداروشکر شب که کناربخاری و زیر یه پتوی گرم خوبیدم صبح گرم شده بود بدنم و خوب آره خوب بود بیشتر واسه دخملی لطف داری گلمممم آره بابا دیگه گفتم چاره ای نیست سرامیکا یخه یخه ممنون خاله جوووون ما هم عاشقتونیم
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
18 بهمن 92 22:42
بامن پیاده راه بیا با هم در خیابانها قدم بزنیم شاید مردم هوس کرده باشند خوشبختی را شانه به شانه ببینند
مامان الینا جونی
پاسخ
چقدر زیبـــــــــــــــا مهربونم
مرجان مامان آران و باران
19 بهمن 92 8:32
ای بابا نظرم تایید نمیشه
مامان الینا جونی
پاسخ
چرا شده عزیزممممممم
مرجان مامان آران و باران
19 بهمن 92 8:33
سلام دوست خوشگل و مهربونمممممممممم و دختر نازششششش فدای دختری برم که انقدر عسل شده ماشالاااااااا خونه ماهم بعضی وقتا مسجده میدونممممممممممممممم ببوس عسل طلارووووووووووو
مامان الینا جونی
پاسخ
سلاممم مرجان جونم خدانکنه عزیزممممممم آره بابا تا این وروجکا بزرگتر نشن خونه ها هم تکلیفش اینه دیگه حتما گلم شما هم ببوس عسلاتووووووووووو
اكرم مامان رها
19 بهمن 92 9:03
سلام عزيز دلم ، خيلي خوب هست كه دختر بلا تو اين سن از روي مدل نقاشي ميكشه واقعا عاليه حتما پيگير اين استعداد ناز نازي جون باش ، راستي عزيز دلم رسيد خيلي ناز شده دستگلت درد نكنه خسته نباشي تا برسم خونه يه عكس از رها ميگيرم و ميذارم ، هزارتا بوس از طرف من و رها براي دوست جوني ها
مامان الینا جونی
پاسخ
سلام گلم آره خودمم یه طورایی مشتاق شدم چون میبینم خیلی پیگیر این موضوست جدی خوشحالم گلم مبارکش باشه عسلم منتظر دیدن روی ماهش هستم
خاله
19 بهمن 92 22:16
خدا حفظت کنه وب دختری منم بیااااااااااااا
مامان الینا جونی
پاسخ
ممنون گلم چشم حتما
مامان مهبد كوچولو
20 بهمن 92 8:42
سلام سلام صد تا سلام . از سرما نگو كه وجودم يخ ميزنه . بس كه اراك سرد بود . مخصوصا از 5 عصر به بعد !!!! مباركه گواهينامه جديد ، فكر كنم ديگه 10 ساله نميدن و بايد 5 ساله بگيري ؟ آره ؟! ميبينم كه هنوز به فكر قر و فر نيوفتاديد و همچنان مشغول كار اداري و ... و سرما هستيد . دلم براتون خيلي تنگ شده بود . دوستتون دارم هزار تا . اون شيطون بلا رو كه داره اينقدر تند تند ميبافه يه بوس محكم بكن و بگو واسه من كلاه مي بافي خاله ؟؟؟؟ قربون اون چايي ريختنش و تعارف كردنش .
مامان الینا جونی
پاسخ
سلاممم عزیزم جداً پس همه یه یخ زدگی رو تجربه کردن جدی نمی دونم سوال نکردم قبلی که 10 ساله بود معلوم نیست دیگه این چه مدتیه آره بابا فعلا قرو فر تعطیله بس که این روزا بیرونم خسته شدم البته یه خورده هم مهمونی هم هست قاطیششششششش ماهم دلمون تنگ شده گلم لطف داری خاله جون آره که میبافم چرا که نه میبوسیمتون
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
21 بهمن 92 2:30
کسانى را مى شناسم که با صداى بلند دعا مى خوانند ولی دستشان به ستاره اى نميرسد، اما کسانى هستند که بى دعا به خدا دست ميدهند... دست دادن باخدا را برایت آرزو میکنم.
مامان الینا جونی
پاسخ
آخ گفتی... عالی بود واقعاکه همینطوره و چقدر نیاز به تامل داره ممنون گلم خیلی جالب بود
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
22 بهمن 92 5:31
زندگی تنهاعبورنفس هانیست... تداعی لحظه هایی است که به یاد دوست می گذرد
مامان الینا جونی
پاسخ
خیلییییییییی عزیزیییییییییی
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
22 بهمن 92 5:32
عزيزمي خواهر جون عاشششششششقتونم
مامان الینا جونی
پاسخ
فدات شمممممم عزیزیییییییییزمی
الهه مامان روشا جون
22 بهمن 92 23:54
سلام فاطمه جون.خوبید؟با سرما چی کار میکردی؟ما که مردیم دیگه.من به شوهرم گفتم تا زمستون تموم نشه شمال نمیام. چه قدر ژاگت گلبهیه الینا جون خوشگلههنر دست خودته عزیزم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ماشالا خیلی بهش میاد.خیلی هم شیکه. وای امان از این سرامیکاااااااااااااااااا. ای جان قربون اون چای تعارف کردنتتتتتتتتتتتتتت.فدای اون قرقره کردنت امیدوارم هرجا هستی خوش باشی دوستم
مامان الینا جونی
پاسخ
سلام الهه جون خوبیم خدارو شکر ممنون هیجی یه خورده عصبی بودیم دیگه آخه هر کارمیکردم گرم نمیشدم آره بابا خیلی شمال سردتره خوب کاری کردی ممنون گلم نه عزیزم همچین هنرایی هنوز ندارم خریدم واسش آره اینگاری زیرش یخه خدانکنه خاله جون خاله بازی میکنیم ممنون عزیزم همچنین برای شمااااا ببوس روشا جونو
مامان گیسو جون
23 بهمن 92 0:46
سلام عزیزم خوبی؟ وای من فدای اون نقاشی کشیدنش بشمممممم هنرمندیش معلومه به مامانش رفته پتو پیچ رو خوب اومدی ایده خوبی بود بوسسسسسس خوشحالم که خوبین
مامان الینا جونی
پاسخ
سلام دوست گلم ممنون خوبیم خدارو شکر خدانکنه عزیزم لطف داری گلممممم آره بخدا خیلی سرد بود آخه ممنون عزیزممممممم ببوس گیسوی نازمو
مامان گیسو جون
23 بهمن 92 0:47
خدا رو شکر با همه سردی زمستون خوبی بود
مامان الینا جونی
پاسخ
آره خداروشکر این اواخر داشتیم ناامید میشیدیم که یه که خبرایی شد آخرش
سارا مامانی شیدا
26 بهمن 92 11:04
آفرین به این دخملی هنرمند هزار ماشااله عکسا خیلی قشنگه
مامان الینا جونی
پاسخ
ممنون خاه جونی ما اینیم دیگه