این روزهای مــــا 2
سلاممممممممممممم به دوستای گلللل
و سلام به دخمل ناززززززززززممم
انشاا... که حال همه خوبه و روزهای خوبی رو پیش رو دارید ما هم خدارو شکرخوبیم و یه طورایی کم کم درگیر خونه تکونی
یه سری از دوستان تعجب کرده بودن که چقدر زود شروع کردم که یکیش اعظم جون بود
آخه گلم با وجود یه دخمل شیطون مثل الینا که مثل جوجه ها هر جا میرم میاد دنبالمو هر کار که میکنم سریع میخواد انجام بده و گذشته از این بنده خیلی آرام و با خونسردی کامل کارام رو انجام میدم واین امر باعث میشه یه خورده وقت کم بیارم واسه همین باید کم کم از حالا شروع کرد سالای قبل از دو سه هفته مونده بود شروع میکردم تا لحظه سال تحویل اینور واونور میدوییدم آخرشم اونطوری که دلم میخواست نمی شد دیگه تصمیم گرفتم امسال رو کم کم کارا روانجام بدم تا هم کارا به خوبی پیش بره و هم اون یکی دو هفته آخر رو فقط به کارای خودم برسم به قول بعضیا به قر و فر مون برسیم
تا این لحظه اتاق خوابمون کارش تموم شده موکت و پرده اش رو عوض کردم خیلی خوب شده مخصوصا پرده که همراه با خلاقیت خودمه.همین که میرم داخلش کلی لذت میبرم (همسری میگه واسه چی اول از همه اتاق خواب رو شروع کردی گفتم خب مهمترین جای خونه است دیگهههههههههههه )
و آشپزخونه که یخچال رو شستم و ماشین لباسشویی که انشاا... یه روز هم نوبت گاز و بعدشم داخل کابینتا و ....
و آخر از همه قرار اتاق شیرین خانوم مرتب شه چون خانوم کوچولوی ما مدام در حال منفجر کردن اتاقشه
یک کلاه و شال هم بافتم که هدیه بدم به حلما دختر عمه جون زینب که به علت کوچولو دراومدن قسمت نازنین دختر عموجون حسین شد
اینم شرح این روزهای ما
با وجود این روزهای میشه گفت پر کار دخمل ناززززز همچنان شیرین کاریاش پی در پی ادامه داشت که بعضیاشو نتونستم به تصویر بکشم ولی لذته رو بردممممم
روی سرامیک خیلی دوست داری راه بری باوجود اینکه پاهات همیشه دماش زیر صفره ولی نمی دونم چرا اصرار به این کار داری
پاپوش و جوراب پات میکردم در میاوردی واست دمپایی عروسکی گرفتم مطمئن که خیلی خوشت میاد و از پات درنمیاری ولیییییی دریغ از یه لحظه موندن به پات
خاله جون فرزانه واست این پاپوش رو گرفته خیلی خوشمون اومد خیلی ناززززززززز میشه اون پاهای کوچولوت ولی اونم واسه یه چند دقیقه است
ولیییییییییییی همش میخوای دمپایی های منو بپوشی سه جفت دارم دیگه از دستت قایم کردم و اصرار که از پام دراری و پات کنی منم عادت دارم دمپایی همش پام باشه میرم یه جفت دیگه رو میارم و باز اصرار شما در جفتی که پامه موندم این دیگه چه جورشه
از روزی که این قالیچه عروسکی رو گرفتیم هر کی میاد خونمون میبریش تو اتاقتو بهش نشون میدی ومیگی نیگاه فرش عروسکیه و دخترخانوم داره تاب تاب عباسی میخوره نیگاه
همچنان رو میز بودن رو به روی زمین ترجیح میدی
چند روزیه این نی نی کوچولو رو از خونه مامان جون آوردی و خیلی دوسش داری همش پشت سرهم میگی جیش داره و میخوای که حتما در دستشویی رو واست باز کنم که ببریش جیش کنه
قوربونت برم آخه چرا اینجوری گرفتی جیش کنه
این فیلم آوای باران شده واسه ما برنامه خانوم طلا عاشق پول شده و همش میخواد پول بشماره و همش از من و باباجون پول میخواد بشینه به قول خودش سه سوون کنه والا ما خودمونم موندیم یعنی چی ؟؟
این مرحلش دیگه آخررشههههههه
دیگه باباجون بخاطر کثیف بودن پول و اصرار شما با کاغذی واست پول درست کرده
اینم یه خرید اینترنتی که واسه خودم کردم که وقتی با پست اومد در خونه شما خواب بودی و راحت تونستم بسته رو باز کنم و لذتشو ببرم
کرم و ژل مکمل موبر که 60% اگه خدابخواد میبره 40%هم ظریف و کرکی میکنه ( آخه مشکل اکثر ما خانوماست اول از اپی لیدی استفاده میکردم که کلی مکافاتو دردو آخرشم یه طورایی خوشم نیومد بعدشم که طی تحقیقاتم اپیلاسیون گذشته از درد و ... به مرور باعث شل شدن و افتادگی پوست میشه واسه همین گفتم اینو استفاده کنم ببینم چی میشه )
بادی اسپلش و یه کرم واسه صورتم که ویژگی مراقبتی داره (ضدچروک و لک) یکی از همون قضیه های قر فر دیگه
اینم کلاه وشالی که بافتم... مبارکه نازنین جون