روزانه های شیرین 6
سلام به دوستای گلم
و سلام به عزیزان دلم. وای خواهر راستی راستی عیال بار شدیم دیگه باید از این به بعد دوتا سلام بدم یکی به دخمل نازم یکی هم به فندق کوچولوانشاا...هفته آینده قراره برم پیش دکتری که قبلا واسه الینا میرفتم خیلی خوب بود و ازش راضییم
حالا میریم سراغ روزانه های شیرین و پر پیمون این دفعه
عروسکاتو انداختم توی ماشین بشوره خیلی با تعجب نگاه میکردی و خوشت اومده بود رفتی هر چی اسباب بازی داشتی آوردی گفتی اینارو هم بشور
بریم ادامه مطلب
لطفاً
دخملمون دیگه قدش داره رشید میشه و میتونه در باز کنه و بره بیرون وای وای
دیگه جدیداً دارم قفل میکنم که دیگه نتونی باز کنی ...
وقتی میره بیرون کفشهارو برمیداره و واسه خودش رو پله ها میچینه میگم چیکار میکنی میگه دارم کمک میکنم مرتب میکنم
بعدشم یه جفت رو انتخاب میکنه و میاد تو خونه میخواد که باهاش حتما راه بره از من انکار و از خانوم اصرار که دیگه مجبورم کفشو بشورم بعد راحت به کارت برسی
تازه کفشهای مورد علاقه ات کفشهای منه که رنگیه و خیلی خوشت اومد از همون لحظه ای که ازبابلسر گرفتم دوست داری پات کنی کوچیکشو نداشت وگرنه حتما واست میگرفتم عسلم
عسل خانوم از یه حموم جانانه اومده نهارشم خوب خورده روی پای مامانی داره مثلاً میخوابه
بعدازظهر هم تصمیم به غذا درست کردن
اومدی میگی مامانی قشاد بده (قاشق ) بهت دادم و دنبالت اومدم ببینم واسه چی میخوای دیدم به به چیکار میکنی ؟؟ دارم غذا درست میکنم خوبه به موقع رسیدم وگرنه دخل کتاب دیگه ت رو هم آورده بودی
غذای جدید الینایی دستورشو ازش میگیرم واستون
دستاشو شستم فکر کرده وضو گرفته میبینم این حوله رو انداخته و مهر هم رفته برداشته میگه مامان دارم الله اکبر میکنم
اون صاف کردن سجاده با پاتو دوست دارم
کلی باهات صحبت کردم که عزیزم با حوله صورتمونو خشک میکنیم میندازی روی زمین کثیف میشه میگی نه کثیف نمیشه میخوام نماز بخونم
آخخخخخخ جون پارررررک
دوستم با دخمل گلش بشری اومدن خونمون یه چندساعتی تو خونه با هم بازی کردید بعد آماده شدیم بریم پارک
مثل پت و مت دنبال هم میدویدید و کلی خوشحال بودید
قوربونه دخملم بشم که عاشق بیرون و پارکه حتی توی هوای سرد
پارک و شوق بازی در یک بعدازظهر سرد پاییزی
این دفعه دیگه از این سرسره خوشت اومده بود و سریع راه سختشو طی میکردی و سر میخوردی و کلی لذت میبردی
دوتا وروجک که میخواستن از هم کم نیارن
از اون پله زرد میرفتی بالا و خودتو میرسوندی تا سرسره و بعدشم یه سر مارپیج و کلی ذوققققق
الینا خانوم یه کار بد کرده
عاشق دلستری خدانکنه که ببینی باید حتما نوش جان کنی منم تو استکان واست با یکم آب میریزم تا بی مزه شه و کمتر خوشت بیاد گولت میزنم دیگه آخه واست خوب نیست عزیزم
خلاصه یه مقدارشو خوردی و بقیه شو به موهای نازنینت زدی و اومدی پیشم میگی دستر زدم موهامو کلی خوشحال منم که
میگم واسه چی این کارو کردی میگه خوشگل شدم آخه واست بعضی اوقات ژل میزنم شما هم که دیگه
این توپو وقتی با زور از پارک برمیگشتیم واست گرفتم بلکه راضی شی بریم خونه تازه انتخاب خودتم هست از بین توپا از این خوشت اومد.ولی بازم تا خونه گفتی بغل و گریه میکردی منم که دیگه کمر شکن شدم
این عکسهای بامزه رو هم باباجون ازت گرفته که وقتی عکسارو دیدم کلی خودم خوشم اومد خودمونیما باباجونم عکاس ماهریه ها
قوربونه این ژستهای نازو با نمکت بشم واسه من که از این ژستها نمی گیری کلک
عسل مامان باباش
وقتی که میریم مرکز خرید نزدیک خونه من میرم مغازه گردی تا یه چیزی پسند کنم دخملی هم با باباجونش اینجا خوشند
قوربونش برم مننننننننننن
عزیزمونی عزیزم
ممنون که واسه دیدن عکسام وقت گذاشتید
ll