الینا عزیزمالینا عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره
سینا عزیزمسینا عزیزم، تا این لحظه: 9 سال و 26 روز سن داره

الـیـنـا مـلکه شـهرعـشق

روزهای تلخ و شیرین

1392/8/15 16:43
431 بازدید
اشتراک گذاری

سلاممم به عزیزم

دختر نازم یه چند روزی بود که حالش خوب نبود عزیزم اینقدر ماشاا... شیطون و شیرینی که وقتی گاهی اوقات حال خوشی نداری بدجور دل منو باباجون میگیره آخه واقعا به شیطنتهات و شادیهات عادت کردیم و اگه یه روز اینطور نباشی ناراحت میشیم 

از حال عزیزم بگم که سه چهار روزی بود نمی دونم گرفتار ویروس لعنتی شده بودی یام که معده ات بهم ریخته بود که اسهال استفراغ شده بودی و تب هم داشتی خلاصه که منم با این اوضاع بی حالی خودم دیگه فکر کن چه روزایی بوده 

خدارو شکر که زود خوب شدی و با یه بار دکتر رفتن به خیر گذشت تصمیم داشتیم دوباره پیش دکتر خودت ببریم که حالت رو به بهبودی بود و آب عسلی که واست درست میکردم رو خوب میخوردی و همین باعث شد زودتر خوب شی چون آب بدنت داشت کم میشد و اگه شیشه آب عسل رو نمی خوردی که هیچی ... واسه سفت شدن شکمت هم دکترت گفت موز و کته ماست بهت بدم که به هیچ عنوان نمی خوردی ولی دیگه با باباجون به اجبار بهت دادیم و خدارو شکر خوب شدی

عزیزم دلم چقدر اینجا بی حال و بی رمقی آروم خوابیده بودی و واست عمو پورنگ گذاشته بودم

انشاا... که همه بچه ها همیشه سالم و سرحال باشنقلب 

 

دختر گلم که رفته رفته حالش بهتر میشد تصمیم گرفتیم با باباجون ببریمش سرزمین بازیها تا حال و روحیه اش بهتر شه 

اینجام آماده شدیم منتظر باباییم که بیاد ولی شما بی صبرانه منتظری که بری بیرون و با حال بی حالی داری گریه میکنی که بریم هرچی میگم بابا بیاد بعد میریم به گوشت نمی ره که نمی ره 

 

اینجام که رفتی جای در میخوای که باز کنم و بری 

 ا

 دیگه منم که حریفت نشدم ازت خواستم اینجا بشینی تا بابا بیاد شما هم خوشحال قبول کردی 

مامان که یه چیزایی هوس کنه دخملی هم هوس میکنه مژه

 دیگه اومدیم به سرزمین بازیها و  الینا خانوم هم کلی خوشحال بود  

 

فدای اون لپای نازت برم که آب شده ناراحت

 عزیز دلم خیلی خوشحال بود ولی بخاطر مریضیش که ضعیف شده بود زیاد شلوغ کاری نمی کرد و آروم بود 

عزیز دلم از همینجا اشتها دیگه باز شد و تازه درخواست ساندویچ هم دادخوشمزه

 

اینا رو که دیدی کلی خوشحال شدی و بلند بلند میگفتی کلامیزی (کلاقرمزی) 

 

 بابایی هم یه دل سیر بولینگ بازی کرد البته جالب اینجاست که گفتم واسه من بگیره چون خیلی دوست دارم غافل از اینکه من تو این شرایط نمی تونم که بعد بابا گفت راستی تو که نمی شه با این اوضات چون سنگینه توپا اون موقع بود که کلی خندیدم و یه طورایی دوزاریم افتاد که به به خنده

 

  عسلم اینجا رو دیگه دلش نیومد و از همه بیشتر خوشش اومده بود 

 چهارشنبه شب رفته بودیم یه تعداد کمی اومده بودن و خیلی عالی بود واسه شما که یه طورایی اختصاصی شده بود فضاهای بازی کردنت 

وقتی میگم عشق سرسره ای نگو نه 

همش میرفتی سر میخوردی و میوفتادی وسط اون توپا و کلی کیف میکردی

اینجام داشتی واسه مامان هنرنمایی میکردی قوروبونت برم 

 

 خداروشکر از فردای این روز روحیه ت خیلی خوب شد و خوب داری غذا میخوری و اوضات هم خوبه واقعا که شما بچه ها چه دنیایی دارید...واسه خودمم خیلی عالی بود چون چند روز با ناخوشی روبرو بودم خیلی حالم بهتر شدقلب

عزیز ودوست داشتنی هستی دخترکم  بدون سلامتی و شادیت برامون خیلی با ارزشه 

                             پس همیشه سالم و شاد باش 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مهسا مامان نورا
15 آبان 92 10:39
عزیزم الهی شکر که خوب شدی الینا میدونی چی کشیدی دوست خوبم .
خوب بالاخره جمالمون به دیدار شما رو شن شد مامانی ناز سالم باشید الهی


ممنون خاله جونم
لطف داری مهسا جونم
آی سودا
15 آبان 92 13:04
سلام
دختر منم اسمش الیناست
با دیدن دختر ناز شما یاد دخترم افتادم.....
خدا حفظش کنه....


سلامخانوی
چه خوب
جدی خدا دختر شما رو هم حفظ کنه.
اعظم
15 آبان 92 15:50
سلام عزیزم خوبی؟
خداروشکر الینا جون زود خوب شده و زیاد طولانی نشده مریضیش
همیشه شاد باشید


سلام اعظم جون خداروشکر خوبم ممنون
آره واقعا وگرنه که ....
ممنون عزیز شما هم همینطور
بابا
15 آبان 92 16:10
از خودم بعنوان پدر راضی نیستم خداکنه این فشار کاری کمی کمتر بشه تا بتونم با ارامش بیشتر و بهتر در کنار دختر عزیزم باشم...


انشاا... که بهتر میشه
همین که خسته میای و وقت میذاری واسه دخملی خیلی عالیه ممنون
نفیسه
15 آبان 92 16:50
سلام .امیدوارم همیشه بلا دور و خوشی پیشتون باشه


سلام خانومی ممنون از دعای قشنگت
سمیه مامان آیسا
16 آبان 92 7:59
معلومه که به دخملی ما کلی خوش گذشته...
انشالاه همیشه شاد باشیو سلامت.

مامانی ادرس این سرزمین بازی کجاست؟؟


آره خیلی ممنون عزیزم
مشهد عزیزم انتهای خیابان امام خمینی
مامان نرگس
16 آبان 92 13:22
ایشالا که هیچوقت مریض نشی دیگه عزیزم.


ممنون خاله جونی
مهسا مامان نورا
16 آبان 92 13:53
خصوصی داری


خاله جووون نفیسه
17 آبان 92 12:32
* یک نظریه اگر زنان باردار میوه به را زیاد بخورند، بچه آنها نابغه خواهد شد.


جدآ خوبه پس بریم دنبال نابغه شدن فندقمون..
ممنون خواهر جونی
اعظم
18 آبان 92 15:46
سلام عزیزم خوبی؟
بابا چه خوابی دیدی حالا کی عملیش میکنی .من که کلی ذوقیدم از خوندش اگه واقعا عملی بشه بیا تو خودم میبرمت همه جا بگردیم و کلی خوش بگذرونیم .
اما نمیدونم چه حکمتیه همه به خوابش راضین و عملی نمیشه


سلام اعظم جون
آره میبینی اصلا خودمم مونده بودم چرا یه همچین خوابی دیده بودم ولی درکل تو خواب خیلی بهم خوش گذشته بود یه طورایی مجردی اینگار اومده بودم یه چندروزی بمونم .
آره واقعا فکر کن اگه عملی بشه چی میشه
انشاا... که یه روز میایم
مامان نیایش و نازنین
19 آبان 92 8:49
سلام عزیزم خدا رو شکر که خوب شدی . بچه ها خیلی پارک و محوطه بازی رو دوست دارن و به وضوح می شه دید که چقدر روحیه اشون عوض می شه . خدا کنه هیچ بچه ای مریض نشه .الینا گلی هم همیشه سالم بمونه .


سلام عزیزم ممنون
آره واقعا الینا هم که دیگه بدجور علاقه داره
انشاا...
ممنون گلم از دعای قشنگت
ببوس دوتا گل دخملتو
مامان ستیا نفس
20 آبان 92 13:16
عزیزم ان شالله دیگه هیچوقت مریض نشی نازی
مامان الینا جونی
پاسخ
ممنون خاله جونییی
الهام مامان رامیلا
21 آبان 92 18:23
ای جانم چه عکسایی به به انشالله همیشه سالم باشه
مامان الینا جونی
پاسخ
ممنون عزیزم لطف داری