روزانه های شیرین 4
سلام به خانوم خانومای خودمون
عزیز دلم دیگه خانوم شده و مستقل و فقط تنها چیز دیگه ای که از پروژه ها مونده جدا خوابیدنشه که اونم انشاا... تو همین روزا دیگه باید کم کم عملی بشه
خدارو شکر از هوش و درک بالایی که ازت سراغ دارم مطمئناً هم تو این پروژه باهامون همکاری میکنی آخه امتحانتو تو پروژه از شیر و پوشک گرفتن به خوبی پس دادی و خیلی ازت راضی هستیم آفرین دختر فهیمم
حلا میریم سراغ عکسایی که خاطراتی به دنبال داشت
یه روز صبح بعد از اینکه از خواب ناز بیدار شدی و صبحونه رو کامل خوردی تصمیم گرفتم که ببرمت پارک و یه دل سیر سرسره بازی کنی و خوش باشی و بهت گفتم اگه دختر خوبی باشی هر روز صبح میبرمت و آخه دیگه بعد ازظهرا که بابا جون میاد هوا تاریکه و سرد مناسب پارک رفتن نیست به همین خاطر گفتم صبحها ببرمت تا اینکه خوشحال آماده شدیم و رفتیم
اینجام از ذوقت که اینقدر خلوته و هیچ کس نیست نمی دونستی چیکار کنی و خیلی خوشحال بودی
به این آقا پسر ناز میگفتی بورووووو بوروووووو اونم اینگار دوست داشت همون جا بشینه
تا ایییییییییییییییییییییییننننننکه
نوبت شما شد و نشستی
که دیدیم بــــــــــه بـــــــه
دختر گلم داره از سرسره میاد پایین ولی با حالی بد
پرسیدم چیه مامان و گفتی داگه داگه (داغه )
منم دست زدم به سرسره دیدم اوه اوه الهی بمیرم عزیزم
بلههههه آفتاب خورده و تا تونستن داغ شدن این وسایل بیچاره و این شد که ذوق هر دومون کور شدو این شکلی شدیم
رفتیم واسه چکاب پیش دکترت واست شربت کلسیم نوشت گفتم آقای دکتر ببخشید اما این دختر ما روزی یه لیتر شیر میخوره بازم لازمه اول یه نگاهی کرد و گفت جدی خیلی خوبه نه اشکالی نداره یه مقداریش دفع میشه واسه بچه ها کلسیم خیلی مفیده و استخون بندیشون تو همین دوره شکل میگیره و هر چقدر بهتر کلسیم مصرف کنن درآینده مشکل کمتری دارن که خلاصه دارم اینو صبح و شب بهت یه قاشق مرباخوری میدم نوش جان میکنی عسلکم
چون دختر گلمون با مامانش خوب همکاری کرده و به موقع جیششو میگه واسش یه هدیه ناقابل گرفتیم که خیلی خوشحال شد و خوب سرگرمش میکنه
یه تعدای از اسامی میوه ها و حیوانات رو بلدی ولی دیگه با این سرگرمی کامل یاد میگیری
با بودنت و کودکی هایت کودکی میکنم و چه شیرین و لذت بخش است
کودکی کردن با تو عزیز