الینا عزیزمالینا عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
سینا عزیزمسینا عزیزم، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

الـیـنـا مـلکه شـهرعـشق

روزهای شیرین گرم تابستان

1392/4/11 12:22
293 بازدید
اشتراک گذاری

 سلامممم به دختر ملوسم

روزهای گرم وطاقت فرسای تابستان خودشو دیگه داره نشون میده وای که من چقدر از این هوای گرم بی حال و بی حوصله میشم ولی یه چیزی هست که تو این  فصل من رو به وجد میاره و  اونم فصل توست فصل تولد تو مثل خودت گرم و پرشور عزیزیییییییییییززززز

همینطور که تو پستهای قبلی اشاره کردم خیلی هندونه دوست داری و یکی از میوه های مورد علاقته باباجون یه شب که هندونه رو آورد با هم نایلونش گذاشت داخل آشپزخونه و گفت چند دقیقه بعد میادو

عملیات شستن برش زدن و نایلون کشیدن و درآخر در یخچال گذاشتن رو انجام میده(کار شخص باباجونه)که شما بی صبرانه رفتی نایلون رو کشون کشون آوردی وسط اتاق منم که آماده باش این عکسارو گرفتم....  

بدون شرح

 

 

 

 و در آخر تقدیم به باباجون برای برش زدن و نوش جان 

 اینجا بازم پارکه که شب نیمه شعبان رفتیم و شما هم مثل همیشه خوشحال و خندون اینور اونور میدوییدی شب خیلی خوبی بوووود اولش که اومدیم این اطراف جشن وشادی شربت خوری بود که حد نداشت شما هم یه لیوان کامل نوش کردی بعدشم که این خرسه ناززز رو بابا واست گرفت و شما نشستی و کلی لذت بردی 

 

 اینجام که دارن نورافشانی میکنن شما هم با تعجب آسمون رو نگاه میکردی خیلی قشنگ بودددد

بعدشم که عمو جون حسین زنگ زد و پیشنهاد طرقبه یا شاندیز رو داد که ما با کمال میل پذیرفتیمو رفتیم

پدیده شاندیز  خیلی شب خوب و به یاد موندنی بوووود و شما هم مدام میگفتی ناززززنیننن

 

 روز به روز داره شیطنت هات بیشتر میشه و ماهم سریع به مهارکردنش اقدام میکنیم

اونم به این شکل ابتدا مهار کردن شیطنت بعد خرید  

 

 یه خورده آرومتر دخمله عزیز

 نحوه کیم خوردن دخمل شیرین 

 ابتدا کل روکش شکلاتی توسط انگشتان ناززز برداشته و میل میشود وبعد بقیه 

 اینم شیر عسل خوردن دخملی 

 قوربونه دخمل قوی خودمممم بشممم

 عزیزم چه ژستای نازززییی میگرفتی همین که میدیدی دارم ازت عکس میگیرم 

 

 

 

خداوندا از اینکه این فرشته دوست داشتنی رو به ما هدیه دادی

و روزهایمان را شیرین تر و گرم تر از قبل کردی

سپاسسسسسسسس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان شايان و پرنيا
11 تیر 92 9:12
اي قربونش برم چه كلنجاري ميره با او ن هندونه

ژستاش هم خيلي خوشگلهههههههه


خدانکنه عزیز.آره میبینی بخدا.
ممنون ببوس گلهای نازززت رو.
اعظم
11 تیر 92 13:01
روزهای تابستونی خوبی داشته باشین


ممنون عزیزم.همچنین شما.
بابا
11 تیر 92 16:46
وواااااایییییییی....ترکوندی تو هوای گرم با این عکسا...ممنون




جدددییی.خواهش میکنم.نقش اصلی رو دخمله گلمون ایفا کرده.
مامان مارال جون
12 تیر 92 16:19
سلام به دوست عزيزم و به الينا خانم از خيلي وقت بود به سايت الينا سر نزده بودم اخه مسافرت بودمو مارال جونم خيلي حالش بد بود . راستي چه عكساي قشنگي گرفته بودي ماشاا.. روز به روز خانم تر و بزرگتر ميشي الينا جون. اميدوارم هميشه شاد و سرزنده باشي دخملي.


سلام مژگان جون.امیدوارم مسافرت بهت خوش گذشته باشه.
الهی انشاا... که بهت شده باشه مارال عزیزم.ممنون گلم.
صبا خاله ی ایسا
13 تیر 92 20:30



✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
14 تیر 92 10:05
الهی بگردم با چه زحمت و تلاشی برده هندونه رو به بابایی داده.یعنی اگه دم دستم بودی بوسه بارونت می کردم.
قربون اون نشستنت که انقدر شیک و خانومانه پاتو رو پات انداختی
فاطمه جون این چند وقت که نبودم و نتونستم بیام خیلی دلم براتون تنگ شده بود.ایشالا همیشه خوب و خوش و سلامت باشید.

آره میبینی بخدا چقدر عشق هندونه ست.
مااینیم دیگه خاله جووون.
منم دلم واستون تنگ شده بود عزیزم .ممنون از لطفت.
مرجان مامان اران
17 تیر 92 15:02
ای جانم قربونت برم هزار ماشالاا بزرگترو خوشگلتر شدی
موهاتم چقدر بامزه شده عروسککککککککککککککک
شرمنده عزیز دلممممم که دیر میام پیشتوننننن
دوستتون داریم زیاددددددددددددددددددددد


خدانکنه خاله جون.ممنون از لطفتون.
همین که اومدین بازم ممنون عزیزم ما هم خیلی دوستون داریم.
مامان آرتین (الهه)
17 تیر 92 16:15
وااااااااااااای خدای من علاقت به هندونه مثل ارتینه
عکس آخریتو خیییییییییییییییلی دوست دارم اخر ژسته


ماشاا... از شدت جنب وجوش هندونه ست که رفع عطش میکنه.
ممنون خاله جونم.بوس
مامان رضا جونی
18 تیر 92 17:45
الهی فدات بشم خوشگل اینقده زحمت کشیدی برا هندودنه

این عکش آخریت هم که خیلی ماه افتادی




خدانکنه خاله جون.آخه عاشقه هندونه ام سختی هاشم میکشم دیگه...

ممنون خاله جون.بووس.