الینا عزیزمالینا عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره
سینا عزیزمسینا عزیزم، تا این لحظه: 9 سال و 27 روز سن داره

الـیـنـا مـلکه شـهرعـشق

دیدار با یک دوست قدیمی و وبلاگی

1392/3/24 6:36
394 بازدید
اشتراک گذاری

سلاممممممممممم 

عزیز دلم چطوره 

خوبی عسلم 

تو یکی از پستهای قبلی نوشته بودم دوست دارم ملاقاتی داشته باشم با دوستای وبلاگی 

جالب اینجاست که یکی از دوستای خوبم که قبلا با هم بودیم یه دوست وبلاگی هم هست و یه چند سالیه برای زندگی رفته آلمان و دیگه سالی یکبار هم رو میبینیمناراحت ایندفعه دعوتشون کردیم خونمون .خیلی خوب بود که دوباره دیدارمون تازه شد و میشه گفت یه دیدار وبلاگی هم بودلبخند 

فقط خاله جون اعظم فعلا نی نی ندارن شاید انشاا... سال دیگه با نی نی شون اومدن خونمون خدارو چه دیدی قلب

 

 

واییی از شما دخمل گلم بگم که خیلی خوب بودی و اصلا اذیت نکردی خاله جون هم کلی باهات بازی کرد و شما هم باهاش خیلی زود صمیمی شدی از این بابت خیلی خوشحالم که دخترکم خونگرمه و رفتار اجتماعی داره  خوشمزه موقع شامم بینهایت خوب بودی طوری که من متعجب شده بودم تعجب فکر نمی کردم آروم بشینی و شامت رو بخوری niniweblog.com

 البته یه خورده از سوپت مونده بود به خاطر آروم  خوردنت که عموجون رضا لطف کرد و بقیه غذا رو بهت داد و شما هم خیلی قشنگ میخوردی (صحنه جالبی بود)

شب خیلی خوبی بود. امیدوارم دوستیمون همیشه پایدار باشه و تو عسلم هم در آینده با نی نی شون دوست خوبی باشی ماچ

                                       

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مدیر وبلاگ رسمی ملیکا پارسا
24 خرداد 92 14:08
سلام دوست عزیزم
وب رسمی خردسال ترین هنرمند افتتاح شد


سلام عزیزم.
چه خوب .یعنی تشریفمونو بیاریم ؟؟
الهام مامان رامیلا
24 خرداد 92 14:30
به به چه خوب عزیزم انشالله همیشه با دوستای گلت بهت خوش بگذره خوشتیپی سفید بهت میاد عزیزم


ممنونم عزیزم شما هم همینطور.
جدی نظر لطفته .
مامان آرتین (الهه)
24 خرداد 92 15:43
سلام الینا خانم.خوبی خوشگلم ؟
تو هم که مثل آرتین من روز به روز شیطونتر و شیرینتر میشی
دوست دارممممممممممم


سلام خاله جون ممنون.
آره همه همینو میگن منم دوستون دارم .
ببوسید آرتین گلی رو .
اعظم
24 خرداد 92 16:54
وای فاطمه جون چه شب خوبی بود و چه خاطره خوبی موند .

الینا جون هم ماه بود اون شب






آره عزیزم خیلی خوب بود.انشاا... دفعه های بعد هم تشریف بیاریدو الیناهم بهتر بهتر باشه .

مامان روژینا
24 خرداد 92 23:25
الهی من فدای این کوچمولو خانم خوشگل بشم که وقتی مامان مهمون داشته حساااااااااابی خانم بوده آفرین عـــــــــــزیزم
مامان الینا جونی واقعا ملاقات دوستای قدیمی خیلی حس خوبی و به ادم میده امیدوارم دوستیتون همیــــــــشه پابرجا باشه
الینا جونم و حساااااااااااااابی بچلون و ببوس

خدا نکنه عزیزم.آره دخمل عسلم خیلی خوب بود.
آره واقعا بهترین حسه .ممنونم عزیزم .
حتما شما هم روژینا عزیزم رو چندتا ماچ آبدار کن.
مامان روژینا
24 خرداد 92 23:27
راستی دوستم شما هم خیلی خوشگلیا یه اسفند برای خودت و الینا جونی بریز حتــــــــــــــــــما


لطف داری عزیزم .
✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
25 خرداد 92 1:32
وای چه جالب اعظم جون دوست وبلاگی منم هست خیلی وقته با هم دوستیم شاید چز اولین نفرا بودن.

همیشه دوست داشتم بدونم چه شکلیه یادمه به خودشم گفتم الان خیلی خوشحال شدم دیدمش

باور کن اگه میدونستم اینجوریه با هواپیما میومدم مشهد آخه جاریم مشهدیه الانم اونجا زندگی میکنن .هم پیش اونا بودم هم شماها رو میدیدم.

قربون الینا جونمم برم که خانم و مهمون نواز بوده.

فاطمه جون بازم خوشحالم کردی عکس خودتم گذاشتی باور کن بعضی وقتا انگار دلم برای دوستای وبلاگیم تنگ میشه و دوست دارم حضورا ببینمشون.البته اینجا من با سه تا از بچه های نی نی وبلاگ رفت و آمد خونوادگی داریم 4 5 نفرم تلفنی و اس ام اس در ارتباطیم.اونایی که میبینمشون خیلی خوبه ولی بقیه که تلفنی هستن یا حتی عکسشونو ندیدم همیشه مشتاق دیدارشون هستم.


جدی چه جالب .
واقعا؟ پس کاش زودتر مطلع میشدی و میومدی خونمون جمعمون جمع میشد خیلی حیف شد...
آره عزیزالینا اون شب ماه بود.البته همیشه خوبه ولی دیگه اون شب اصلا کاری به من نداشت .
فدات شم عزیزم نظر لطفته منم وقتی عکسای دوستای وبلاگی رو میبینم احساس میکنم بهشون نزدیکتر شدم . به امید دیدار از نردیک.

مامان ستیانفس
25 خرداد 92 19:08

ماشاالله به الیناجون خوشگل ومودب خاله



ممنون خاله جون.