شیطنتهای دخمری
سلام به دوستان
سلام به عزیز دلمون دخمر شیرین و عسلمون که بعضی اوقات از دخمر بودنت شک میکنیم به خاطر شیطنتهات که مثل پسرا میمونی ... میگی نه عکسها رو ببین بعد به من حق میدی عزیز شیطونم
به نظرت عاقبت این خانوم جویای خودکار و دفتر که همرا ه با همونا خوابش میبره چی میشه
ریشه های قالی رو بخاطر اینکه مرتب باشه چسب زدم ولی حیف جدیدا الینا خانوم اینجا رو واسه خط و خطوط انتخاب کردن... پاک کردن منم دیگه فایده ای نداره
دیگه فکر میکنم دخمری تصمیم داره با مامانش راه بیاد و رفته دستمال برداشته و داره تمیز میکنه
نه بابا مثل این که تمیز بودنش وسوسه کرده و نتونسته با این موضوع کنار بیاد
باشه اشکالی نداره مجبورم چسبهارو بکنم
وایییییییی رنده ... دخمری هم اینکه یه خیاری ، سیبی و گوجه ای به دستش بدم یه هو میبینم رفته سراغ رنده و خرت و خرت داره رنده میکنه حالا عزیز من اون چیزهارو دیده بودیم و نون رو ندیده بودیم
چه با اعتماد به نفس هم داره ادامه میده نه اینگار که من جلوش نشستم و دارم حرص میخورم
سه چرخه تو گذاشته بودیم تو تراس که میرفتی و با اصرار میخواستی بکشی و بیاری داخل خونه ما هم ناچار چرخاشو شستیم و دوباره آوردیم داخل ... واسه مامانی خوب کار درست کردی دیگه
راستی دخمرما میخواد تو یه مسابقه مثلا موتور سواری شرکت کنه
اول داره تعمیرات لازم رو ؛ رو موتورش انجام میده
و حالا روز مسابقه
اول کلاه ایمنی
و حالا با آرامش کامل منتظر شروع
دخمری کم کم داره اوج میگیره
و حالا هنر نمایی شرو ع میشه
تو این موندم این چیزارو از کجا دیدی و یاد گرفتی شاید هم ندیدی و خلاقیتته بخاطر سرعت بالایی که داشتی عکس یه خورده تار افتاده
یه چند ساعت دیگه شروع سری دوم هنر نمایی
عجب هنر نمایی هایی
و حالا اعلام پایان مسابقه
آرزوی موفقیت دارم واست عزیزم ..مطمناً تو پیروز میشی عسلم
خب دیدی عسلکم نحوه بازی کردنت و وسایل بازیت همه شبیه یه آقا پسره
اون توپت هم گواهی همین موضوع رو میده
عسلی دیگه کاریش هم نمیشه کرد فقط بدون که عاشقتیم عزیزم