اتفاقات خوب اتفاقی
سلاممممممم به دختر عزیزم و سلاممم به دوستای گلللللللللل دو هفته ای هست که سخت مشغول اتفاقای خوب شدیم که هم شیرین بود و یه کوچولو سخت از روز قبل از شروع این اتفاقات میگم چهارشنبه بود بعد از انجام کارای روزمره خونه یه طورایی بی حوصله نشسته بودم روبروی تلویزیون که یه روزنامه چندروز پیش نظرمو جلب کرد. برداشتمشو شروع به خوندن و ورق زدن تا اینکه به یه آگهی استخدامی شرکت بازرگانی بزرگ و معتبر چشم افتاد که درخواست همکاری چند نفرخانم رو داشتند گوشی رو برداشتمو زنگیدم شزوع به پرسش و پاسخ از طرف مقابل (که بعدا متوجه شدم ایشون مدیر اونجا بودنو من هر چی دلم خواسته بود سوال کرده بودمو.... بماند) خلاصه بعد از ...
نویسنده :
مامان الینا جونی
7:02