غنچه!
هیجان
آفیت باشه!
به یه حموم جانانه رفتی دخترم .ماشاا... اینقدر آروم بودی که باز مامانی متعجب شده بود ازت بعدشم یه خواب عمیق ...
نویسنده :
مامان الینا جونی
23:10
رویای شیرین
عزیز مامانی الان تو خواب داری چی میبینی الان اومدم کنارت و فقط دارم نگات می کنم و اون آرامشتو که می بینم لذت می برم و از خدا می خوام این آرامش رو همیشه داشته باشی و ما هم بتونیم مامان بابای خوبی برات باشیم انشاا... می بوسمت ...
نویسنده :
مامان الینا جونی
23:09
لپلوس خیدنی!!!
الینای دوهفته ای
سلام عزیز دلم دو هفته ای هست که به این دنیای قشنگ اومدی من و بابا هنوز متحیریم از وجودت هنوز باورمون نشده مامان بابا شدیم خیلی خوشحالیم از وجودت اینکه یه فرشته کوچولو اومده تو خونه مون هم و اینکه ما شدیم مامان باباو باید خیلی ازت مراقبت کنیم ... وای خدای من از اینکه به ما این فرصت قشنگ رو دادی ممنون .. ...
نویسنده :
مامان الینا جونی
23:08
دوستی با خاله شاسخین!
خلسه کودکانه!
سلام عزیزم چه روزایی بود.. روزهای اول تولدت .. تو که کلاَ ده روز اول رو خوابیدی اینگاری اون 9 ماه کافی نبوده و کمبود خواب داشتی . بعضی موقع ها واقعا نگران می شدم که چرا بچه من خوابه بچه های دیگه روزای اول دنیا رو رو سرشون خراب می کنن و همش گریه می کنن اما بعدا گفتم نه خدا رو شکر معلوم میشه دخمل قشنگم از اون بچه های ارومو و خوشخوست که مامان باباشو نمی خواد اذیت کنه قوبونت بشم ...
نویسنده :
مامان الینا جونی
23:06
تـولد الـینا
سلام عشق مامان و بابا ساعت 8:20 دقیقه بعداظهر 24 مرداد (یک روز گرم تابستون) به این دنیا پا گذاشتی بلاخره 9 ماه انتظار به پایان رسید و من و بابا تونستیم روی ماهتو ببینیم چه روزی بود پر از خاطره .... تو به دنیا اومدی و زندگی من و بابا رو مملو از عطر دل انگیزی کردی که با خودش نشاط رو چند برابر کرد . خدا رو به خاطر این فرشته ای که به ما هدیه داده شکر می کنم و ازش می خوام تمام فرشته کوچولوها رو حفظ کنه فرشته ما رو هم .... ...
نویسنده :
مامان الینا جونی
1:29